Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-30@03:33:06 GMT

سروش صحت: کاراکترهایم خوب یا بد مطلق نیستند

تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۲۷۵۱۰

سروش صحت: کاراکترهایم خوب یا بد مطلق نیستند

آفتاب‌‌نیوز :

سروش صحت به همراه چند استاد علوم ارتباطات اجتماعی در محفل دانشجویی علامه طباطبایی درباره سریال تازه خود «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» نکاتی ارائه داد.

نشست تحلیل و بررسی سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» روز دوشنبه ۲۷ آذر در دانشگاه علامه‌طباطبایی و به همت دانشجویان ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه و کانون فیلم و عکس برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این نشست، سروش صحت (نویسنده و کارگردان سریال) و حسین سرفراز و سبحان یحیائی (از اعضای هیات علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) حضور داشتند.

در ابتدای این برنامه، حسین سرفراز استاد علوم ارتباطات اجتماعی درباره تحلیل نظری سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» بیان کرد: عمدتا ما فکر می‌کنیم که پژوهش از خلال کتاب اتفاق می‌افتد؛ اما آیا من در جایگاه استاد می‌توانم به جز کتاب به سراغ منبع دیگری بروم؟ آیا «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» ظرفیت تربیتی را برای منِ استاد رسانه‌ای در کلاس درس فراهم می‌آورد یا خیر؟ به شخصه به نظریه «بیناذهنیت» باور دارم و در حوزه آموزش هم از این نظریه استفاده کرده‌ام.

وی افزود: جدا از این، مکتبی به نام «کنش متقابل نمادین» سه پیش‌فرض در ارتباطات دارد: اول این که انسان‌ها بر مبنای معنایی که به چیز‌ها یا افراد می‌دهند، با هم تعامل دارند. دوم این که مبنای چیز‌ها یا افراد برساخته از تعاملات اجتماعی است. در نهایت این که خود این معانی قابلیت تثبیت و جرح و تعدیل دارد. برای مثال، زمانی که زیست‌شناسی با درخت مواجه می‌شود آن را تشریح می‌کند؛ در حالی که مواجه فرد عاشق با درخت متفاوت است و معانی خاص خود را دارد. همچنین که انسان‌ها در معانی دست به انتخاب می‌زنند. برای مثال، معنای موسیقی برای کاراکتر «شهرام»، در حضور و رقابت با «سیروان» است که معنادار می‌شود و این همان کنش متقابل است.

این استاد خاطر نشان کرد: اگر به کاراکتر «شاهین» دقت کنیم، می‌بینیم که ارتباط «شاهین» با موسیقی کاملا با «شهرام» متفاوت است. تنها یک سکانس در سریال مشاهده می‌کنیم که «شاهین» ناگهان پشت پیانو می‌نشیند و موسیقی درخواستی عمه کاظم (معشوقه‌اش) را در کمال تعجب همه خانواده‌اش می‌نوازد. معنا در رفت و برگشت مغز و ذهن ما ساخته می‌شود.

سرفراز گفت: در نهایت، به عقیده من این سریال رئالیسم گروتسک است و طی داستان، ما با کارناوال هستیم. کارناوال امر رسمی را با زندگی غیررسمی پیوند می‌زند. در واقع این کارناوال کارش به سخره گرفتن است. حتی سوگواری را هم به سخره می‌گیرد.

در ادامه این نشست، سبحان یحیائی یکی دیگر از اساتید علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: من رسالت سینما و سریال را تربیتی نمی‌دانم. در شبکه نمایش خانگی با سریالی مواجه هستیم که بسیار شریف است. برای «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» می‌توان کلاه از سر برداشت و کف زد و باید بگویم فرم زیباشناسی اثر را بسیار دوست دارم. البته قصد این را ندارم که بگویم این سریال بی‌نقص است؛ بلکه در وضعیت فعلی، غنیمت به حساب می‌آید. نقد‌های جدی به سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» دارم؛ اما همان‌طور که گفتم، در این که این اثر شریف و محترم است، شکی ندارم.

وی اضافه کرد: «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» اثری است که در آن موسیقی می‌شنویم و به فرهنگ ایرانی تکیه کرده است. آقای صحت، هر چی در این سال‌ها صداوسیما ساز نشان نداد؛ شما در این سریال نشان دادید! برای مثال، در هنگام تماشای این اثر، ناگهان موسیقی بتهوون یا موسیقی اصیل خراسانی و کوچه‌بازاری پخش می‌شود. این نکات مثبت را نباید دست‌کم گرفت.

این استاد با اشاره به بازنمایی طبقه متوسط شهری در این سریال تاکید کرد: «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» قصه زندگی روزمره طبقه متوسطی است که در جامعه ما روز به روز آب می‌شوند و از نظر فشار‌های اقتصادی و اجتماعی از دست می‌روند. هنگامی که ما شکسپیر را می‌خوانیم، می‌بینیم که چقدر او شاهزاده‌ها را خوب می‌شناسد و بلد است. از نظرم کاری که سروش صحت و ایمان صفایی در این سریال انجام دادند، از شناخت آن‌ها نسبت به طبقه متوسط می‌آید.

وی افزود: در هنگام تماشای این سریال، ما با آن می‌خندیم و سرخوش می‌شویم؛ اما پس از اتمام آن، ذهن ما را درگیر نمی‌کند. فکر می‌کنم سروش صحت نمی‌خواسته کاری در که «جهان با من برقص» - یعنی همان درگیری ذهنی پس از پایان فیلم- انجام داده را در این سریال هم بیاورد. «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» سرخوشی موقتی به همراه دارد؛ با این همه، ما عمق و درام زیادی در سریال را مشاهده نمی‌کنیم. در واقع، علت و معلولی درام را متوجه نمی‌شویم. چرا جلال واژه‌های سمساری را به کار نمی‌برد؟ چرا موسیقی در وجود شهرام را نمی‌بینیم؟ چرا بیکاری شاهین برای ما دردناک نیست؟ چرا با اینکه بیکار است؛ اما محتاج لباس و نان شب نیست؟ چرا گلی انقدر عصبی و پرخاشگر است؟

یحیائی توضیح داد: در این سریال، ژرفایی داده‌هایی که از کاراکتر‌ها داریم بسیار کم است. در «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» موقعیت‌های تازه زیادی خلق می‌شود؛ اما ما متوجه آن نمی‌شویم و تکلیفمان با این اتفاق‌ها -که تمامی آن‌ها بر اساس شانس و تصادف با وجود می‌آیند- مشخص نمی‌شود. آیا «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» از دل جامعه ایرانی بیرون می‌آید و همه ما شبیه به کاراکتر‌های درون سریال هستیم؟

این پژوهشگر بیان کرد: بنده با مسئله شهرت‌زدگی در سریال مشکل دارم. سروش صحت با همه رفیق‌هایش در این اثر «عکس» می‌گیرد و حضور فلامک جنیدی، شقایق دهقان و... هیچ‌کدام در پیشبرد درام تاثیری ندارد. حضور این همه بازیگر که از قضا دوست و رفیق سروش صحت هستند، ما را با جهان نویسنده آشنا می‌کند؛ اما همان‌طور که گفتم پیش‌برنده داستان نیستند یا به نوعی، درام سریال، نقشه راه ندارد.

سروش صحت در ادامه بیان کرد: به زعم من، در دنیا هر جا مشکلی پیش می‌آید، با علوم ارتباطات حل می‌شود. هر جا دوستی و پذیرشی هست از دوستی و ارتباط می‌آید و هر جا هم که دشمنی باشد از فقدان ارتباطات درست است. باید بگویم که کنار شما دانشجویان به من بسیار خوش می‌گذرد. معتقدم که هنوز به درجه مولفی نرسیدم و صرفا خودم را سازنده این سریال می‌دانم.

این بازیگر در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان که چرا کاراکتر امثال «گلی» با ویژگی عصبی بودن در تمامی آثارتان تکرار می‌شود، تشریح کرد: امیدوار هستم که این‌گونه نباشد؛ اما مگر کاراکتر‌های مرد در آثارم خیلی عاقل هستند؟ شما در سریال‌هایی مانند «ساختمان پزشکان» و «پژمان» و... نگاه کنید که کاراکتر‌های مرد هم خیلی عاقل نیستند. این جهان، برای من جهان واقعی و حتی فانتزی هم نیست. این جهان، برای من، جهانی سرخوش است. دوست دارم تا کاراکتر‌هایی که خلق می‌کنم، هیچ آدمی خوب یا مطلق نباشد؛ زیرا متاسفانه و خوشبختانه آدم خوب و یا بد مطلق ندیده‌ام. همه ما طیف مختلف خاکستری هستیم و عوامل بیرونی بسیار زیادی در ما تاثیرگذار است. «گلی» هم از این امر مستثنی نبوده.

وی اشاره کرد: در واقع «گلی» آدم بدی نبود و ضمن این که درام، نیازمند کاراکتر‌های مختلفی است. آنقدر در زندگی سعی کردم آدم خوبی باشم و آنقدر بدی کردم که سیاه‌نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم.

صحت در پایان تصریح کرد: من و ایمان صفایی سال‌هاست که با همدیگر می‌نویسیم و مدل فکر کردنمان به هم بسیار نزدیک شده است. من و ایمان صفایی از دل طبقه متوسط بیرون آمده‌ایم و دانش و شناخت زیادی از طبقات پایین یا بالاتر جامعه ایران نداریم. در نتیجه تمامی کاراکتر‌هایی هم که در سریال «مگه تموم عمر چند  تا بهاره؟» می‌بیند، از همین طبقه و به گونه غلو شده آدم‌های اطراف ماست.

منبع: خبرآنلاین

منبع: آفتاب

کلیدواژه: سروش صحت بازیگر مگه تموم عمر چندتا بهاره علامه طباطبایی علوم ارتباطات کاراکتر ها سروش صحت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۲۷۵۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، درگیری بیش از اندازه همه انسان‌ها به فضای مجازی و کمرنگ شدن ارتباطات میان فردی در جوامع مختلف از آن دست مسائلی است که در سالیان اخیر توجه بسیاری از تحلیلگران و جامعه‌شناسان را به خود جلب کرده است. از طرفی بسیاری از هنرمندان و نویسندگان نیز از این شرایط استفاده کرده و سوژه اصلی آثار هنری و ادبی‌شان را به مواجهه با این فضای جدید اختصاص داده‌اند. 

در سینما و ادبیات کشورمان نیز هستند هنرمندانی که به این مسئله توجه نشان دادند و آثاری را مرتبط با این فضا تولید کرده‌اند. یکی از جدیدترین آثار این ژانر در زمینه داستان‌نویسی کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» است، اثری در ژانر اجتماعی و مفهومی که ۱۰۶ صفحه دارد و انتشارات سیب کال در خوزستان آن را منتشر کرده است. 

این کتاب را مصطفی عظیمی‌فر به رشته تحریر درآورده است و داستان کلی آن در رابطه با یک نویسنده است که تصمیم می‌گیرد یک روز کامل از زندگی را بصورت تحلیلی و نگاه عمیق به محیط پیرامون و جامعه سپری کند. او از ابتدای صبح تا اواخر شب به این سبک از زندگی ادامه می‌دهد. عظیمی فر در این کتاب توانسته از دل  کارهای روزمره زندگی مفهومات و پیام‌های مفیدی را بیرون بکشد. به بهانه انتشار این کتاب گفت‌وگویی با نویسنده آن ترتیب داده‌ایم. 

عظیمی‌فر در رابطه با ایده اصلی که باعث نگارش کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» شد، گفت:  با توجه به فراگیر شدن دنیای مجازی و پیشرفت تکنولوژی احساس کردم آدم‌ها کمتر از گذشته‌ ( قبل از همه‌گیر شدن فضای مجازی) رای به با خود بودن و دوستی عمیق با خود می‌دهند. از این رو تصمیم گرفتم کتابی بنویسم که بتواند مخاطب را دعوت به با خود بودن و وقت گذاشتن بیشتر برای خود درونی دعوت کند.

وی در مورد چالش‌های مربوط به نوشتن کتابی با این ایده خاص هم عنوان کرد: در طول یک سالی که برای نوشتن این کتاب وقت گذاشتم با توجه به سبک کتاب مجبور بودم ارتباط‌ عمیق‌تری با خود برقرار کنم. از این رو مجبور بودم بیشتر در محیط پیرامون شنونده باشم. فرقی هم نمی‌کرد این شنیدن شامل شنیدن صحبت‌های آدم‌ها باشد یا حتی گوش دادن به صدای یک رودخانه، به هر حال برای  بهتر شدن کار باید هر چه بیشتر شنونده باشم. این سبک زندگی در طول یک سال برای من سختی‌های زیادی داشت اما خب نتیجه کار باعث شده تا خستگی از تن من تا حدودی خارج شود.

نویسنده این کتاب با اشاره به جزئیات این اثر درخصوص سخت‌ترین بخش نوشتن کتابش هم اظهار کرد: با توجه به اینکه کتاب در قالب یک داستان بلند یک پارچه طراحی شده، فکر می‌کنم مرتبط ساختن مفاهیم و موضوعات مختلف در قالب یک خط داستانی مستقیم سخت‌ترین کار هنگام نوشتن کتاب بوده است.

عظیمی‌فر در پایان سخنانش در خصوص حسی که کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» در مخاطب ایجاد می‌کند نیز گفت: فکر می‌کنم مخاطب پس از مطالعه کتاب به این موضوع فکر کند که چقدر در انجام کارهای معمول روزمره فلسفه و مفهوم نهفته است و شاید خود نیز تا حدودی به این سبک از زندگی روی بیاورد و برای او جذاب باشد.

در بخش‌هایی از این کتاب آمده است: 

آنقدر غرق فکر کردن هستم که متوجه نمی‌شوم چه زمانی کنار اجاق گاز رسیده‌ام. آرام آن را خاموش می‌کنم و دوباره راهی نانوایی می‌شوم. در کودکی مسیر خانه تا نانوایی بسیار دور بود. اما در جوانی و میانسالی نزدیک است‌. ولی در دوران پیری دوباره دور خواهد شد.

این یعنی قبل از پیر شدن باید مسیرهای طولانی‌تری را طی کنم تا به مقصدهای تازه‌تر و زیباتری برسم. زیرا اگر چنین نکنم و به مسیرهای نزدیک اکتفا کنم، روزی همین مسیرها بر من چیره خواهند شد و طی کردنشان آرزویی غیر ممکن می‌شود.

بعد از چند دقیقه پیاده‌روی به نانوایی که مشتری همیشگی آن هستم می‌رسم. ولی در کمال تعجب با کرکره‌ای تا انتها پایین آمده مواجه می‌شوم! یعنی چه اتفاقی می‌تواند افتاده باشد؟ نکند امروز روز تعطیل نانوا است و من بی‌خبر هستم؟ صبر کنید صبر کنید یک پیرمرد در حال آمدن است...

کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» در قطع رقعی و با کاغذ بالک (نخودی رنگ) از طرف انتشارات سیب کال منتشر شده است. بهای کتاب نیز 250 هزار تومان است. 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی
  • (ویدئو) بهرام بیضایی به بهاره رهنما: بازیگری نکن!
  • توصیه عجیب بهرام بیضایی به بهاره رهنما | ویدئو
  • از وابستگی مطلق دفاعی به توان دفاعی و بازدارندگی رسیدیم
  • ببینید | توصیه جالب و متفاوت بهرام بیضایی به بهاره رهنما
  • پیشگویی ترسناک نوستراداموس زنده جهان؛ منتظر تاریکی مطلق باشیـد!
  • کدام کتاب «سروش صحت» باعث صف طولانی در اصفهان شد؟
  • (ویدیو) صف طولانی اصفهانی‌ها برای سروش صحت
  • صف طولانی اصفهانی برای سروش صحت
  • «غریبه» سریالی درباره نخبه داروسازی به زودی روی آنتن می‌رود